-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:16809 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

چرا زن نمي تواند امام، امام جماعت و مرجع تقليد شود؟
پاسخ اين سؤال را در سه قسمت جداگانه مورد بررسي قرار مي دهيم: {T1- امامت:T} امامت دو گونه است، يكي امامت ظاهري، سياسي، اجتماعي و ديگري امامت باطني و معنوي. {H{/Bوَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً{w15-21w}{I31:20I}/}H}؛ {Mو نعمت هاي ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كردM} روايت وارده از موسي بن جعفر(ع) در تفسير آيه شريفه، كه نعمت ظاهره را به امام ظاهر و نعمت باطنه را به امام باطن تفسير نموده است. ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي، ج 16، ص 252. آنچه در تاريخ ديده مي شود اين است كه «زن» امام ظاهري و سياسي و اجتماعي نبوده است. اما آيا زنان به خاطر «زن بودن» نمي توانند امام ظاهر و سياسي باشند؟ يا اين كه در شرايط سياسي و اجتماعي گذشته اين امر پذيرش اجتماعي نداشته است؟ به جد مي توان احتمال داد كه امامت ظاهري و سياسي مناسب حيات روحي و معنوي بانوان نباشد. و اما امامت باطني و معنوي كه به معناي دستگيري و هدايت حقيقي از باطن و مقام ولايت است. مطمئناً بانوان بزرگواري داراي اين مقام بوده اند مانند: فاطمه زهرا(س) كه داراي مقام ولايت حقيقي و معنوي است. {T2- مرجعيت تقليد:T} براي بررسي اين مطلب لازم است دو مقدمه را ذكر نماييم: 1- دانشمندان علم «اصول فقه» مي گويند احكام دوگونه است: احكام واقعي واحكام ظاهري. احكام واقعي، احكامي است كه شارع مقدس قرار داده است و احكام ظاهري، احكامي است كه مجتهد از طريق ادله و اصول به آن دست مي يابد. در موارد بسياري اين دو عين يكديگرند، ولي درپاره اي از شرايط ممكن است آنچه كه مجتهد فهميد با حكم واقعي الهي مطابق نباشد. وظيفه ما اين است كه از احكام ظاهري تبعيت نماييم، زيرا، راهي به سوي احكام جز از طريق ادله ظاهري از جمله فتواي مجتهد نداريم. پس اگر بعداً معلوم شد كه اين احكام ظاهري با احكام واقعي مطابق بوده كه خيلي خوب است و ما همانگونه عمل كرده ايم كه شارع مقدس خواسته است. و اگر مطابق نبود ما در نزد شارع مقدس معذور هستيم؛ زيرا راهي را كه او به ما نشان داده بود رفته ايم. حال اگر اصابت به واقع نكرده و ما را به مقصود نهايي شارع مقدس نرسانده است تقصيري متوجه ما نيست بلكه چه بسا به خاطر همين تبعيت از فرمان شارع مأجور هم باشيم. مقصود از بيان اين مقدمه اين است كه احكامي كه در دست ما است ولو بايد در عمل همينگونه رفتار نماييم، اما در پاره اي از موارد مانند آنجا كه اختلاف بين فقها وجود دارد، مي توان احتمال داد كه حكم واقعي الهي به گونه اي ديگر باشد. 2- مرجعيت تقليد گرچه توفيقي الهي است و خالي از عنايات امام زمان(عج) نيست، اما قبل از آن كه يك منصب اجتماعي باشد و بيشتر از آن، يك مسؤوليت سنگين الهي و اخروي است و چه بسيار بوده اند بزرگاني كه با اجتماع شرايط از مرجعيت گريزان بودند. ر.ك: مقدمه علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني بر كتاب شريف «توحيد علمي و عيني» بخش مربوط به احوالات جناب «سيد احمد كربلايي». بنابراين اگر هم چنين مسؤوليتي به شخصي واگذار نگردد در واقع بار آخرتي او سبك تر شده است. پس از بيان اين دو مقدمه، ظاهراً نظر مشهور آقايان فقها اين است كه زن نمي تواند مرجع تقليد براي همه اعم از زن و مرد باشد، اما بعضي از مجتهدين و صاحب نظران عقيده دارند كه زن مي تواند مرجع تقليد براي همه باشد. حال ممكن است حكم واقعي الهي هر كدام از اين دو نظر باشد. هر گروه از اين آقايان، نظري را كه به آن رسيده اند براساس ادله شرعي و روش متعارف اجتهادي است و نظر و فتواي آنان مستند به منابع و مباني شرعي است. اگر نظر اول، حكم واقعي الهي باشد مي توان احتمال داد كه فلسفه و علت اين حكم در مقام تشريع، رعايت حال بانوان و كاستن از بار مسؤوليت آنان باشد و اين كه مرجعيت تقليد و تكاليف اجتماعي كه به دنبال مرجعيت مي آيد مناسب حال بانوان ودر طريق كمال خاص آنان نيست؛ زيرا ويژگي هاي روحي و رواني و معنوي بانوان به غير از ويژگي هاي روحي و رواني و معنوي مردان است و هر كدام كمالات خاص خود و طريق و راه مناسب براي رسيدن به آن كمالات را دارند. نه زنان به خاطر ويژگي هاي متفاوت با مردان دچار كمبود و كاستي اند و نه مردان به خاطر ويژگي هاي متفاوت با زنان دچار كمبود و كاستي هستند، نه كمالات خاص بانوان كمال براي آقايان است و نه كمالات خاص آقايان كمال براي بانوان است. اينها دو موجود انساني هستند و شرايط و ويژگي ها و كمالات و راه هاي متفاوتي دارند كه همديگر را در اين جهان تكميل مي نمايند و نيازهاي هم را برطرف مي كنند. و اگر هم حكم واقعي الهي اين باشد كه بانوان مي توانند مرجع تقليد براي همه زنان و مردان باشد فهميده مي شود كه اين امر منافات با ساختمان روحي و معنوي بانوان ندارد. براي آگاهي بيشتر ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري. {T3- امامت جماعت:T} بعضي از مراجع امامت زن براي جماعت زنان را جايز مي دانند، بنابراين نمي توان قاطعانه گفت كه منصب امام جماعت در اسلام براي زنان قرار داده نشده است.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.